
تعلیق داستان بهخاطر این اتفاق بالا بوده و هر لحظه مخاطب را درگیر خود میکند. بهدلیل وجود همین تعلیق و موضوعی که ممکن است مخاطبین کمسن را دچار دلهره کند. فیلم ناتوردشت رده سنی ۱۵+ سال را به خود اختصاص داده.
در خلاصه داستان فیلم ناتوردشت آمده است: وقتی بچه بودم و چیزی میخواستم و برام نمیگرفتن، میرفتم یه گوشه قایم میشدم تا تنبیهشون کنم.
فیلمنامه فیلم ناتوردشت با الهام از یک داستانی واقعی، توسط سیدمحمدرضا خردمندان و حمید اکبری خامنه به نگارش درآمده است. آنطور که مشخص است این فیلم، ربطی به ناطوردشت، رمان معروف و محبوب جروم دیوید سلینجر ندارد و تنها نام آن شباهت به این رمان دارد و داستان فیلم به یکی از اتفاقات مهم اجتماعی ایران برمیگردد؛ جایی که همه تلاش میکنند دختر گمشده روستا را پیدا کنند و در این بین، رازهایی برملا میشود.
مشکل اصلی ناتوردشت این است که فیلمنامه به اندازهای وسواسگونه در دادن اطلاعات به مخاطب عمل میکند که عملا دوسوم از زمان فیلم گذشته و تماشاگر هنوز به جز گمشدن یسنا اطلاعاتی دریافت نکرده و درواقع به تماشای عملیات جستوجو برای نجات نشسته است! از سوی دیگر اشاره به المانهای مذهبی در آغاز فیلم سرنوشت احمد پیران (با نقشآفرینی حجازیفر) را برای مخاطب قابل حدس کرده و عملا مشت فیلمنامهنویس در گرهافکنی و گرهگشایی را برای مخاطب باز میکند. نقطه قوت فیلم اما در سکانسهای پایانی ناتوردشت است. کارگردان با کمک نقشآفرینی تأثیرگذار هادی حجازیفر در سکانس رهایی یسنا، اجرایی دقیق و تماشایی را به نمایش میگذارد.
حامد ثابت از معدود آهنگسازانی است که همچنان برای سینمای ایران موسیقی اورجینال و ارکسترال مینویسد، کارهایش را آکوستیک و در استودیو با نوازندگان واقعی ضبط میکند و نگاهش به موسیقی فیلم نگاهی است در کلاس جهانی. زمانی حامد ثابت جزو آهنگسازان نسل جدید سینمای ایران محسوب میشد که با نواهای مینیمالش نهتنها به فیلمهای بهرام توکلی رنگ و بو داده بود بلکه یک ذائقه جدید را با پرسه در مه و بعدتر در اینجا بدون من وارد موسیقی فیلم ایران کرد. بعدتر با ساخت موسیقی بینظیر «تنگه ابوقریب» به گمان من، موسیقی خود را در حافظه شنیداری ایران ثبت کرد. او که تا به امروز دو سیمرغ را برای «بیهمهچیز» و «برلین منفی هفت» به خانه برده است با موسیقی چند فیلم از جمله ناتوردشت، لاکپشت و ماریا در جشنواره چهل و سوم حضور داشت.
ناتوردشت فیلم نماهای واید و زیباست که پر از رنگ و لعابند. از تصویر هوایی مزارع گرفته تا آزاد کردن پرندههای وحشی کمیاب در یک آسمان وسیع. موسیقی در این نماها حضوری فعال و تماتیک دارد. در این لحظات که در زمره آرامترین لحظات این فیلم محسوب میشوند و تماشاگر از معدود لحظاتی است که میتواند نفسی تازه کند، موسیقی نیز جریانی پررنگتر دارد.
اینکه محمدرضا خردمندان قصهگویی را دوست دارد و قصد دارد فیلم قصهگو بسازد در گام اول اتفاق خوب و امیدوارکنندهای است اما از بد ماجرا، توانایی ساخت یک درام پرکشش با فراز و فرودهای دراماتیک را ندارد. حداقل تماشای ناتوردشت با این اسم بیمسما این ناتوانی را نشان میدهد.
فیلم قرار است یک داستان واقعی در سال ۱۴۰۳ را روایت کند اما در روایتگری داستان، هم جا میماند هم کش پیدا میکند. فصل گم شدن دختر بچه طولانی میشود. با اینکه اطلاعات مربوط به حضور نیروهای امدادی و مردمی در کنار نگرانی خانواده و نقش احمد خیلی زود و خوب ارائه میشود اما در اینجا فیلم درجا میزند و بارها این موضوعات را به بهانههای مختلف مطرح میکند.
ماجرای میرسعید مولویان با بازی خوب این بازیگر با همسر و پدر همسرش خیلی در روند داستان جا نمیافتد و فصل معامله او با بایرام با بازی متفاوت علی مصفا آنچنان در پیشبرد داستان و شخصیت مولویان مؤثر نیست. برای مثال اگر ماجرای ارتباط او با همسر و پدر همسر و بایرام نبود چه اتفاق خاصی در این ماجرای واقعی میافتاد.
ناپدید شدن یک شخصیت، ایده جذابی برای نگارش فیلمنامهای سینمایی بهحساب میآید چراکه مصالح کافی برای خلق قصهای پرپیچ و خم را در اختیار نویسنده قرار میدهد. درست مثل خبر گم شدن دختربچهای به نام یسنا در روستایی از استان گلستان که اردیبهشت امسال رخ داده و پایه فیلمنامه فیلم ناتوردشت به کارگردانی محمدرضا خردمندان قرار گرفته است. خبری کوتاه و تکاندهنده که با تخیل نویسندگان فیلم درآمیخته و به قصهای جذاب و پرتنش تبدیل شده است.
بهلحاظ کارگردانی هم ناتوردشت فیلم شستهرفتهای است که قابهای کاملا سینمایی و چشمنوازی دارد. در عین حال یکدست بوده و سرشار از تعلیق است که همین موضوع تماشاگر را تا پایان سر جای خود نگهمیدارد. هادی حجازیفر هم ستاره ناتوردشت است.
پردههای آغازین و آخرین (گم شدن و پیدا شدن یسنا) روند و روالی سریع و قابل قبول دارد و اطلاعات را به بیننده میدهد اما چون همه فیلم همین است، میانه کار که روایت تلاشها برای یافتن دختربچه است، زیادی کشدار شده. با آنکه داستان واقعی است اما اگر آن را ندانیم، بهمرور و از لباس بازیگران میتوان فهمید ماجرا در استان گلستان میگذرد. یا آنکه با وجود این نکته که یسنای واقعی را پسر کایتسوار یافت اما اینجا گویی بنا بوده به هر نحوی او را بگنجانند.
فیلم ناتوردشت مدل تخریب چهره یک قهرمان را برای روایت خودش انتخاب کرده است؛ «احمد آقا»یی که با او همدل هستیم و متوجه میشویم آنقدرها هم بیاشتباه نیست! بدمنی که اگرچه ابتدا تصمیمش درکناشدنی است ولی در ادامه متوجه وسوسه او میشویم و روستایی که کمکم رازهایش برملا میشود. این وجوه داستانی و دراماتیک فیلم را دنبالکردنی میکند. اگرچه فیلم برای تبدیل شدن به یک اثر درجه یک، چیزهایی کم دارد ولی با این حال فیلم گرم و روانی است.
فیلم ناتوردشت با استفاده از فضاسازیهای هوشمندانه و عکاسی دقیق، تلاش کرده بهخوبی فضای ذهنی شخصیتها را نشان دهد. تصویربرداریهای تیره و مبهم در کنار صدای خفهای که در پسزمینه قرار دارد، احساس سرخوردگی و اضطراب را بهخوبی به مخاطب منتقل میکند. این استفاده از تصویر و صدا همراه کارگردانی دقیق خردمندان، به فیلم جان میدهد و باعث میشود تماشاگر درگیر داستان شود و با شخصیتها همذاتپنداری کند.
در عین حال باید بگویم یکی از ضعفهای فیلم این بود که گاهی روایت داستان به اندازه کافی متوقف نمیشد و به تأمل و توسعه موقعیتها توجه بیشتری نمیکرد. مثلا در ماجرای جستوجو برای پیدا کردن دختر ربوده شده، باید توجه بیشتری به نمایش تلاشهای نیروهای مختلف مانند هلال احمر و پلیس میشد اما فیلم از کنار این بخشها عبور کرد.
زمانی که لو رفتن مکان دختر بهسرعت انجام میشود، هیجان و تعلیق کاهش مییابد. اگر فضا و رویدادها بهگونهای تنظیم میشد که تعلیق بیشتر شود، فیلم میتوانست جذابتر باشد و هیجان آن بیشتر به مخاطب منتقل گردد.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون با اینکه سالهاست جلوی دوربین دیده نشده، مورد توجه و علاقه مردم است
مجید جلالی در گفتوگو با جامجم آنلاین مطرح کرد؛